دلشکسته گان عشق
دلشکسته گان عشق

زبیستون نیاید امشب صدای تیشه...شایدبه خواب شیرین فرهادرفته باشد...


یه داستان کاملاواقعی واقعا دردناکه

 

 

نفس عمیق کشیدم و دسته گل رو با لطیف ترین حالتی که می شد توی دستام نگه داشتم 
هنوز یه ربع به اومدنش مونده بود 
نمی دونستم چرا اینقدر هیجان زده ام 
به همه لبخند می زدم
آدمای دور و بر در حالی که لبخندمو با یه لبخند دیگه جواب می دادن درگوش هم پچ پچ می کردنو و دوباره می خندیدن 
اصلا برام مهم نبود 
من همتونو دوست دارم 
همه چیز به نظرم قشنگ و دوست داشتنی بود 
دسته گل رو به طرف صورتم آوردم و دوباره نفس عمیق کشیدم 
چه احساس خوبیه احساس دوست داشتن 
به این فکر کردم که وقتی اون از راه برسه چقدر همه آدما به من و اون حسودی می کنن
و این حس وسعت لبخندمو بیشتر کرد
تصمیم خودمو گرفته بودم , امروز بهش می گم , یعنی باید بهش بگم
ساعتمو نگاه کردم : هنوز ده دقیقه مونده بود
بیچاره من , نه, بیچاره به آدمای بدبخت می گن ... من با داشتن اون یه خوشبخت تموم عیارم 
به روزای آینده فکر می کردم , روزایی که من و اون 
دو نفری , دست توی دست هم توی آسمون راه می رفتیم
قبلا تنهایی رو به همه چیز ترجیح می دادم ولی حالا حتی از تصور تنهایی وقتی اون هست متنفر بودم .
من و اون , می تونیم دو تا بچه داشته باشیم
اولیش دختر ... اسمشم مثلا نگار .. یا مهتاب 
مثل دیوونه ها لبخند می زدم , اونم کنار یه خیابون پر رفت و آمد ... ولی دیوونه بودن برای با اون بودن عیبی نداره
خب دخترمون شبیه کدوممون باشه بهتره ... شبیه اون باشه خیلی بهتره اونوقت دوتا عشق دارم
دومین بچه مون پسر باشه خوبه ... اسمشم ... اهه من چقدر خودخواهم
یه نفری دارم واسه بچه هامون اسم می ذارم ... خب اونم باید نظر بده
ولی به نظر من اسم سپهر یا امید یا سینا قشنگتر از اسمای دیگه اس
دوس دارم پسرمون شبیه خودم باشه 
یه مرد واقعی ...
به خودم اومدم , دو دقیقه به اومدنش مونده بود 
دیگه بلااستثنا همه نگاهم می کردن , شاید ته دلشون می گفتن بیچاره ... اول جوونی خل شده حیوونکی
گور بابای همه , فقط اون ,
بعد از دو ماه آشنایی دیگه هیچی بین ما مبهم و گنگ نبود 
دیوونه وار بهش عشق می ورزیدم و اونم همینطور
مطمئن بودم که وقتی بهش پیشنهاد ازدواج بدم ذوق می کنه و می پره توی بغلم 
ولی خب اینجا برای مطرح کردن این پیشنهاد خیلی شلوغ بود
باید می بردمش یه جای خلوت 
خدای من ... چقدر حالم خوبه امروز ,
وای , چه روزایی خوبی می تونیم کنار هم بسازیم , روزای پر از عشق , لبخند و آرامش 
عشق همه خوبیا رو با هم داره , آرامش , امنیت , شادی و مهم تر از همه امید به زندگی .
بیا دیگه پرنده خوشگل من ..
امتداد نگاهم از بین آدمای سرگردون توی پیاده رو خودشو رسوند به چشمای اون .
خودش بود ... با همون لبخند دیوونه کنندش و نگاه مهربونش
از همون دور با نگاهش سلام می کرد 
بلند گفتم : - سلاممممم ...
چند نفر برگشتن و نگاهم کردن وزیر لب غرولند کردن .... هه , نمی دونستن که .
توی دلم یه نفر می خوند :
گل کو , گلاب کو , اون تنگ شراب کو ,
گل کو , شیشه گلاب کو , شیشه گلاب کو, کو , کو 
آخه عزیزترین عزیزا , خوب ترین خوبا... مهمونه ... حس می کنم که دنیا مال منه ...خب آره دیگه دنیا مال من می شه ...
برام دست تکون داد 
من دستمو تکون دادم و همراه دستم همه تنم تکون خورد .
- سلام .
سلام عروسک من .
لبخند زد ... لبخند ... همینطور نگاش می کردم .
- میشه از اینجا بریم ؟ همه دارن نگاهمون می کنن .
به خودم اومدم ..
- باشه .. بریم ... چه به موقع اومدی ...
دسته گلو دادم بهش ... 
- وایییییی ... چقد اینا خوشگله ...
سرشو بین گلا فرو کرد و نفس عمیق کشید .
حس می کردم که اگه چند لحظه دیگه سرشو لابه لای گلا نگه داره اون وسط گمش می کنم 
- آی ... من حسودیم میشه ها ... بیا بیرون ازون وسط , گلی خانوم من .
خندید .
- ازت خیلی ممنونم ... به خاطر این دسته گل , به خاطر اینهمه عشق و به خاطر همه چیز .انگشتمو گذاشتم روی نوک بینیش و گفتم : 
- هرچی که دارم و می دارم , مال خود خودته .
و دوباره خندید و اینبار اشک توی چشاش جمع شد .
- دنیا ... نبینم اشکاتو .
- یعنی خوشحالم نباشم ؟
- چرا دیوونه ... تو باش .. همه جوره بودنتو دوست دارم .
دل توی دلم نبود ... کوچه ای که توش قدم می زدیم خلوت بود و جای مناسبی برای صحبت کردن در مورد ...
- راستی گفتی یه چیز مهم می خوای بهم بگی ؟ ... می گی الان
 نه ؟
یه لحظه شوکه شدم .. 
- آهان .. آره ... یه چیز خیلی مهم ... بریم اونجا ... 
یه ایستگاه اتوبوس با نیمکتای خالی کمی پایینتر منتظر من و دنیا بود ..
هردو نشستیم ...
دنیا شاخه گلو توی آغوشش گرفته بود و با همون نگاه دوست داشتنی و دیوونه کنندش بهم نگاه می کرد .
- خب ؟
اممم راستش ... 
حالا که موقع گفتنش رسیده بود نمی دونستم چطور شروع کنم .
گرچه برام سخت نبود ولی چطور شروع کردنش برام مهم بود 
من دنیا رو از مدت ها قبل شریک زندگی خودم می دونستم و حالا فقط می خواستم اینو صریحا بهش بگم 
- چیزی شده ؟
نه ... فقط ... 
چشامو خیره به چشاش دوختم و بعد از یه مکث کوتاه نمی دونم کی بود که از دهن من حرف زد :
- با من ازدواج می کنی ؟
رنگش پرید ... این اولین و قابل لمس ترین احساسی بود که بروز داد و بعد ,
لبای قشنگ و عنابیش شروع کرد به لرزیدن 
نگاهشو ازم دزدید و صورتشو بین دوتا دستاش قایم کرد . 
- دنیا.. ناراحتت کردم؟
توی ذهن آشفتم دنبال یه دلیل خوب برای این واکنش دنیا می گشتم .
دسته گلی که چند ساعت پیش با تموم عشق دونه دونه گلاشو انتخاب کرده بودم و با تموم عشقم به دنیا دادم از دستش افتاد توی جوی آب کثیف کنار خیابون .
احساس خوبی نداشتم ...
- دنیا خواهش می کنم حرف بزن ... حرف بدی زدم ؟
دنیا بی وقفه و به شدت گریه می کرد و در مقابل تلاش من که سعی می کردم دستاشو از جلوی صورت قشنگش کنار بزنم به شدت مقاومت می کرد .
کلافه شدم ... فکرم اصلا کار نمی کرد 
با خودم گفتم خدایا باز می خوای چیکارم بکنی ؟ باز این سرنوشت چی داره واسم رقم می زنه ؟
نتونستم طاقت بیارم ... فکر می کنم داد زدم :
- دنیا ... خواهش می کنم بس کن .. خواهش می کنم .
دنیا سرشو بلند کرد 
چشاش سرخ شده بود و صورتش خیس از اشک بود
هیچوقت اونو اینطوری ندیده بودم
توی چشام نگاه کرد
توی چشاش پراز یه جور حس خاص ... شبیه التماس بود 
- منو ببخش ... خواهش می .. کنم ...
یکه خوردم 
- تو رو ببخشم ؟ چرا باید ببخشمت ... چی شده .. چرا حرف نمی زنی ؟
دوباره بغضش ترکید 
دیگه داشتم دیوونه می شدم
- من .. من ....
- تو چی؟ خواهش می کنم بگو ... تو چی ؟؟؟؟
دنیا در حالی که به شدت گریه می کرد گفت :
- من یه چیزایی رو ... یه چیزایی رو به تو نگفتم ...
سرم داغ شده بود
احساس سنگینی و ضعف می کردم 
از روی نیمکت بلند شدم و دو قدم از دنیا دور شدم
می ترسیدم
گاهی آدم دوس داره فرسنگ ها از واقعیت های زندگیش فاصله بگیره
سعی کردم به هیچی فکر نکنم
صدای گریه دنیا مثل خنده تلخ سرنوشت ... یه سرنوشت شوم ... توی گوشم پیچ و تاب می خورد
کاش همه اینا کابوس بود
کاش می شد همونجا مثه آدمی که از خواب می پره و با خوردن یه لیوان آب همه خوابای بدشو فراموش می کنه می شد از خواب بپرم
ولی همه چیز واقعی بود
واقعی و تلخبا من ازدواج می کنی ؟

نشستم کنارش 
- به من نگاه کن...
در هم ریخته و شکسته شده بود
اصلا شبیه دنیا یه ساعت پیش , یه روز پیش و دوماه پیش نبود
مدام زیر لب تکرار می کرد ... منو ببخش .. منو ببخش
- بگو ... بگو چیارو به من نگفتی .. هر چی باشه مهم نیست
تیکه آخر رو با تردید گفتم ... ولی ... ته دلم از خدا خواستم واقعا چیز مهمی نباشه
- نمی تونم ... نمی تونم ... 
صورتوشو بین دو تا دستام گرفتم و اینبار با تحکم گفتم :
- بگو ... می تونی بفهمی من دارم چی می کشم ؟ .. بگو چیه که اینقد اذیتت می کنه
....

نمی دونم ...

هیچی یادم نیست...

تا چند لحظه بعد از چند جمله ای که دنیا پشت سرهم و بین گریه های شدیدش گفت
هیچی نمی فهمیدم
انگار تموم بدنم .. اعصابم و تموم احساساتم همه با هم فلج شده بود
قدرت تحمل اونهمه ضربه ... اونم به اون شدت برای من .. برای من غیر قابل تصور بود
تموم مدتی که دنیا همون سه تا جمله رو بریده بریده برای من گفت صورتش بین دو تا دستام بود
حرفش که تموم شد احساس یه مرد مرده رو داشتم
آدمی که بی خود زنده بوده
و کاش مرده بودم
- من .. من شوهر دارم ... و یه بچه .. می خواستم بهت بگم .. ولی .... ولی می ترسیدم .. .. 
سرم گیج رفت و همه چیز جلوی چشام سیاه شد
دستام مثه دستای آدمی که یهو فلج می شه از دو طرف صورتش آویزون شد
نمی دونم چطور تونستم پاشم و تلو تلو خوران دستمو به درخت خشک کنار ایستگاه بگیرم
نمی تونستم حرف بزنم
احساس تهوع داشتم
تصویر لحظه های خلوت من و دنیا ... عشقبازیهامون ... خنده های دنیا .و..و..و... مثل یه فیلم .. بیرحمانه از جلوش چشای بستم رد می شد
چطور تونست این کارو با من بکنه؟
صدای دنیا از پشت سرم می اومد:
- من اونا رو دوست ندارم ... هیچکدومشونو .... قبل از اینکه با تو آشنا بشم ... دو بار ... دو بار خودکشی کردم ... تو .. به خاطر تو تا الان زنده ام ... من هیچ دلخوشی به جز تو ندارم ... دوستت دارم ... و ...
زیر لب گفتم :
- خفه شو ...

صدام ضعیف و مرده بود ... و سرد ... صدای خودمو نمی شناختم ... و دنیا هم صدامو نشنید ...
- اون منو طلاق نمی ده ... می گه دوستم داره .. ولی من ازش متنفرم ... من تو رو دوست دارم ... 
داد زدم .. با تموم نفرت و خشم :

- خفه شو لعنتی
یهو ساکت شد ... خشکش زد
دستام می لرزید 
- تو .. تو .. تو چطور تونستی ؟ تو ...
نمی تونستم حرف بزنم 
دنیا دیگه گریه نمی کرد
شاید دیگه احساس گناه هم نمی کرد
از جای خودش بلند شد و روبروم ایستاد
- من دوستت داشتم .. دوستت دارم ... هیچ چیز دیگه هم مهم نیست
در یک لحظه که خیلی سریع اتفاق افتاد .. دستمو بالا بردم و با تموم قدرتی که از احساسات له شده و نفرتم برام مونده بود کوبیدم توی گوشش
- تو لایق هیچی نیستی ... حتی لایق زنده بودن
افتادروی زمین
ولی نه اونطوری که منو به زمین کوبونده بود
من له شده بودم
دوست داشتم ازش فرار کنم ... گم بشم .. قاطی آدمای دیگه ... بوی تعفن می دادم .. بویی که ازون گرفته بودم
خیانت ... کثیف ترین کاری که توی ذهنم تصور می کردم
و من ... تموم مدت .. با اون ...
تصویر تیره یه مرد با یه بچه جلوی چشام ثابت مونده بود
از همه چیز فرار می کردم و اشک و نفرت بدجوری توی گلوم گره خورده بود
...
دیگه ندیدمش
حتی یه بار
تنها چیزی که مثه لکه ننگ برام گذاشت
یه احساس ترس دایمی بود
ترس از تموم آدما
از تموم دوست داشتنا
و احساس نفرت از این دنیای لجنزار که همه فکر می کنیم بهشت موعود , همینجاست 
دنیایی که 
به هیچ کس رحم نمی کنه
پر از دروغهای قشنگ
و واقعیت های تلخه
دنیایی که 
بهتر دیگه هیچی نگم .. یه مرد مرده خوب , مرد مرده ایه که حرف نزنه .


 



 


 


 

احساس شما بعد از خواندن این داستان من چیست ؟ ( مهم ) 
در قسمت نظرات منتظر حرف های قلب و دلتون هستم




Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه

نظرات شما عزیزان:

علی
ساعت23:51---24 مرداد 1391
سلام آیدا جون بالاخره تو وبتون ثبت نام کردم امیدوارم که هیچ وقت دلشکسته نباشیپاسخ:آهان بالاخره موفق شدی پس ......... خیلی ممنون دوست خوبم

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





سه شنبه 24 مرداد 1391برچسب:,

|
 


نفس نفسم نفستوخیلی میخواد اگه نفست نفسمونخوادنفسم برای نفست بندمیاد پس نفستو بانفسم یکی کن نفسم
ALI-ZIYA@MIHANMAIL.IR

طنز
طنز برای پسرها
طنز برای دخترا
داستان
احساسی
معمولی
خنده دار
حرفای مدیروبلاگ
کمک
ا......ش.....ک......

 

 


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دلشکسته گان عشق و آدرس delshekasteganeshgh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.

مطمئن باش ازتبادل لینک باما پشیمون نمیشی





چت|چت روم ققنوس چت
چت روم | اول چت | ققنوس چت | باران چت | الکسا چت | ناز چت
√تـــــــڪ ستاره ـڪوتـڪ√
اس ام اس
مشاوره دوستانه
رویتا
-18
خود اشتغالی
باحال ترین هاااا
عشـــــــق و جنــــــــون
شازده کوچولو
ردیاب خودرو

 

هفته چهارم دی 1394
هفته سوم بهمن 1394
هفته چهارم بهمن 1393
هفته سوم بهمن 1393
هفته سوم دی 1393
هفته دوم دی 1392
هفته چهارم بهمن 1392
هفته چهارم بهمن 1391
هفته سوم بهمن 1391
هفته دوم دی 1391
هفته دوم دی 1391
هفته چهارم بهمن 1391
هفته سوم بهمن 1391
هفته چهارم بهمن 1391
هفته چهارم بهمن 1391
هفته دوم بهمن 1391
هفته دوم دی 1391
هفته چهارم بهمن 1391
هفته سوم بهمن 1391
هفته اول بهمن 1391
هفته دوم دی 1391
هفته چهارم بهمن 1391
هفته سوم بهمن 1391
هفته دوم بهمن 1391
هفته اول بهمن 1391
هفته سوم دی 1391
هفته دوم دی 1391
هفته چهارم بهمن 1391
هفته دوم بهمن 1391
هفته اول بهمن 1391
هفته چهارم دی 1391
هفته سوم دی 1391
هفته دوم دی 1391
هفته چهارم بهمن 1391
هفته دوم دی 1391
هفته سوم بهمن 1391
هفته دوم دی 1391

 

کودکان محک
baray to
haaaaaavaaaa
s.................a
بــــآرآنِـــ میبآرد
s....a....m.....a.....n
به افتخار پسری که هنوز خوب مونده
آهای دخــــتــــر خــــانــــوم!!
روزگـــــــــــــار
ع...ا...ش...ق...ا...ن...ه..
حــــــــــــــــــــیــــــــــفــــــــــــ
سکوتــــــــــــــ
جراحتــــــــــ
ایــــــنــــــــــــمـــــــــــــ وبــــــــــلـ
شکلک کامنت گذاری
font ziba saz

 

کلبه کده یک ایرانی
handsome boy
خرید عینک
درج آگهی رایگان در سایت بازارها ( گوگل رنک 5 )
عینک آفتابی مارک
دخـــــتـــــردلــــ شــکــســـتــــهـــ
خرید ساعت مردانه
ساعت مچی کاسیو
خرید عینک آفتابی
خرید عینک آفتابی
بازی
خیانت
صدای عشق
قالبهای عاشقانه و احساسی بلاگفا
روزگارفری
باشگاه هم اندیشان
فرش سپید
شیش تاییا
موبايل||پيشواز||
چت بلاگ
جدیدترین و بهترین و به روز ترین سایتهای موزیک ایران
مشاوره دوستانه
♫ ♪کد موزیک برای وبلاگ♪ ♫
yOu caN"t C me
پاتوق دخترا(ستایش)
تیم گهردورودنگین البرز
کلبــــــه تنهــــایی!!!
الهی که یه آب خوش از توگلوت پایین نره
عشق ممنوع
::::دفتر عشق::::
شعر و متن و عکس عاشقانه برای شما عاشقان
عاشق ماشقی ممنوع
manu hame chiiim
نگاه خاموش
وبلاگ يك پسر تنها
☂ فیسبوک آبی ツ
خاطرات عروسک کوچولو
خط خطی های یه دخترروانی
تاپ ترین وبلاگ کره ای
تنهاترین تنها
خاطره عشق
رها
ارغوان
پا نوشته هاي من
امروز فردا و رویاهای یه دختر ایرانی...
پسردلتنگ
وبلاگ گپ وسرگرمی
علی عبدالمالکی
بیاین باهم بریم کره
بزرگترین وبلاگ دنـــیــای کـــره ای ها
دانلود فیلم آهنگ بازی برنامه+عکس
نفس خاموش
امید خیالات من
♥| عــــشــــق اول |♥
آلترا شاپ
شماره دختروپسر
خلوتگاه من
کرج دانلود
hamechidownload
سایه سکوت
NARAKA
بزرگترین دیتابیس چت ایرانیان
(لوس چت)loos chat
چت سیتی
یاس تنها
سلنا بلاگ و دیزنی
چت روم آوازچت آوازچت
پسران زیبا
۩۞۩ پسر بندری ۩۞۩
وبلاگ شخصی امیررضابهاروند
بیا شبیه همان کودکی نفس بکشیم
اشـــک پنهـــــان(امیرحسین)
اشـــک پنهـــــان(امیرحسین)
اشـــک پنهـــــان
تنهاترین عشق روزگار
All It
✿✿✿علم روزدنیا✿✿✿
طرفداران بارسلونا
عشق کلاسیک
وبلاگ هواداران(پرسپولیس)
حمل ماینر از چین به ایران
حمل از چین
پاسور طلا
الوقلیون

 

RSS 2.0

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 150
بازدید دیروز : 11
بازدید هفته : 150
بازدید ماه : 442
بازدید کل : 80224
تعداد مطالب : 261
تعداد نظرات : 146
تعداد آنلاین : 1



صدای عشق
دریافت کد خداحافظی

ye mahe asemooni

.

کد متحرک کردن عنوان وب

تماس با ما

تعبیر خواب آنلاین



هواداران استقلال



..
دریافت کد قفل کلیک راست
دریافت کد قلب دنبال موس

<-PollName->

<-PollItems->

دریافت همین آهنگ


گروه آوات