دلشکسته گان عشق

زبیستون نیاید امشب صدای تیشه...شایدبه خواب شیرین فرهادرفته باشد...


تفنگت رازمین بگذار

تفنگت را زمین بگذار
که من بیزارم از دیدار این خونبارِ ناهنجار
تفنگِ دست تو یعنی زبان آتش و آهن
من اما پیش این اهریمنی ابزار بنیان کن
ندارم جز زبانِ دل - دلی لبریزِ مهر تو -
تو ای با دوستی دشمن.
—-
زبان آتش و آهن
زبان خشم و خونریزی ست
زبان قهر چنگیزی ست
بیا، بنشین، بگو، بشنو سخن، شاید
فروغ آدمیت راه در قلب تو بگشاید.
—-
برادر! گر که می‌خوانی مرا، بنشین برادروار
تفنگت را زمین بگذار
تفنگت را زمین بگذار تا از جسم تو
این دیو انسان کش برون آید.
—-
تو از آیین انسانی چه می‌دانی؟
اگر جان را خدا داده ست
چرا باید تو بستانی؟
چرا باید که با یک لحظه‌ی غفلت، این برادر را
به خاک و خون بغلطانی؟
—-
گرفتم در همه احوال حق گویی و حق جویی
و حق با توست
ولی حق را - برادر جان -
به زور این زبان نافهم آتشبار
نباید جست…
—-
اگر این بار شد وجدان خواب آلوده‌ات بیدار
تفنگت را زمین بگذار..



Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه

یک شنبه 3 دی 1391برچسب:,

|
 
سرگذشت

 

سرگذشت یکی ازدوستام......حتمابخونید.....
 
دیگه حالم داره ازاین زندگی بهم میخوره یه زندگی نکبتی نحس(نحس چیه یه چیزی اونورتر...)یه نحسیه که انگاراصلاهم قصدرفتن اززندگیم رونداره نمیدونم نفرین کی بود...برای چی بود....ولی اینوخوب میدونم که دیگه ازاین زندگی حالم بهم میخوره که بایدهر روزش روتکراری تراز روزقبلش سرکنم تاچشمام روبازمیکنم همش یه مشت کارمزخرف که انجام دادن همشون هم بامنه مجبورم بشینم حرفای مفت بعضیاروگوش بدم خانوم خونه که ازخواب بلندمیشه باکلی خستگی واحساس کسلی ازاین که کلی کارخونه انجام داده(البته توجه داشته باشین که کاری نکرده ..اصلاکاری نکرده....چرادروغ میگی...خورده .....خوابیده....خودش کلی کاره...)میادهوس میکنه بره خونه مامان جونش منم که طبق معمول محکوم به موندن توی خونه ام محکوم به نگاه کردن به درودیوار....البته درودیوارکه نه منظورم نگاه کردن به یه مشت فیلمای مزخرف تکراری که همشون هم جزخیانت ودروغ چیزی به همراه نداره یااینکه علاف بشین بی حوصله کتاب بخون.....البته کتاب خوندن حال میده...یعنی فازی داره واسه خودش......امانه تواوج عصبانیت........
این نحسی که دارم ازش حرف میزنم بعدازمرگ داداشم اومدسراغم که اولین نحسی این نحسی نحس مرگ داداشم بودوقتی داداشم رفت خوشبختی هم رفت اگه ازوقتی که رفت(خوشبختی رومیگم)شماجلودرخونه مادیدینش (همن خوشبختی رو)ماهم دیدیمش(البته شایدبعضیادیده باشن ولی ماکه ندیدیم اگه خوشبختی رواحیانابازجلودرخونه مادیدن ازطرف منم بهش سلام برسونن)...داشتم میگفتم نمیدونم چرادوباره هوای کاری روکه بعدازمرگ داداشم به سرم زده بودانجامش بدم دوباره به سرم زده....آفرین دقیقامنظورم خودکشی بود.....درباره اش(همون خودکشی رومیگم)چیزای زیادی میدونم مثلا حال آدم اولش چه جوریه...بعدازاون چه جوری میشه..تاکم کم جونش هم مثل خودش تموم میکنه ..اینم خیلی خوب میدونم که گناهش ازهرچی گناه تودنیاس بالاتره ولی چاره دیگه ای ندارم مثلایکی ازراه هاش اینه...البته چندموردش رومثال میزنم...باطناب که تقریبامیشه مثل همون دارزدن(اصلافازنمیده)....تیغ(تنهاچیزی که توی این موردلازم داری یه تیغه بایه کم جرات که طاقت کشیدن تیغ روروی شاهرگت داشته باشی)(این خیلی فازمیده)...میتونی که خودتوخفه کنی(اصلافازنمیده)...این چندموردانگشت شمارش بودکه بعدازمرگ داداشم به سرم زدانجامشون بدم...بعدازمرگ داداشم وقتی دیدم همه حتی مامانم اینابه راحتی حتی نذاشتن به هفتش تموم بشه راهی رفتن شمال شدن که برن عروسی داداش دوست بابام بعدازاون حالم ازشون بهم میخوردازشون اونقدتنفرپیداکردم که حتی حاضرنشدم برای رفتنشون به شمال ازشون خدافظی کنم..نسبت بهشون حس نفرت پیداکردم ..امانکته مهمش اینه که من زیادحس نفرت روتجربه کردم اما این نفرت باحس نفرت های دیگه فرق داشت.....تصمیم گرفتم خودم باروش دومی راحت کنم آره باتیغ که هردوبارش دایی وپسرداییم جلوم روگرفتن وباهام رف زدن ومتقاعدم کردن که این تنهاراه وروش نیست..خلاصه به هرترفندی بودازاون اوضاع واحوال دورم کردن ومنم کم کم ازفکرخودکشی اومدم بیرون(نیومدم بیرون فقط به خودم گفتم توی این شرایط بهتره انجامش ندم)تااینکه قضیه داییم پیش اومدگوشیموازم گرفت حالم بعدازاون موقع مرگ داداشم هم بدترشددیگه نه تنهاازمامان وبابام بلکه ازکل خونواده بهم خورد....اینقدازشون متنفرشدم که اصلا اونارودرشان رف زدن وجواب سلامشون رودادن هم باخودم هم شان نمیدونستم....تنهاهمدردم بعدازگوشیم کامپیوترم بودکه باهاش به وبلاگم سرمیزدم ووبلاگم روآپدیت میکردم وبابچه هادرارتباط بودم گاهی هم به ایمیلم سرمیزدم یامیرفتم فیسبوک یاچت روم بعدازکامپیوترم هم همدردم شده بودخوندن داستان ...داستان عاشقانه....رمان...یااینکه اگه ازخوندن هم کلافه میشم آهنگ گوش میکردم ومینوشتم...اصلابه این اهمیت نمیدادم که نوعش چی بود...پاپ...کلاسیک....رپ..جاز...غمگین..عاشقانه....غیرمجاز....کره ای...عربی...هندی...فارسی ...نوع خواننده اش هم اصلابرام مهم نبود...منی که فقط آهنگ های چندتاخواننده خاص روگوش میکردم...آرمین نصرتی...علی تکتا..فرزادفرزین...علی عبدالمالکی...علیرضاروزگار...سامان جلیلی...کامران مولایی...پویان..وچندتای دیگه.... توی اون شرایط خواننده اش هم برام مهم نبودازهرجاهرآهنگش پیدامیکردم بدون توجه به خواننده ش گوش میکردم چون فقط حرفای توی آهنگای اونابودکه بهم آرامش میدادچون حرف دلمومیزدن....یااینکه شروع میکردم به نوشتن نوشتن داستان عاشقانه...کوتاه...بلند...غمگین....شاد....تلخ...شیرین...هیچ فرقی برام نداشت...یااینکه شروع کردم به نوشتن سرگذشت...سرگذشت دخترای فراری که قبلاباهاشون حرف زده بودم...آخه قبل ازمرگ داداشم یه روزتوی یکی ازروزای دبیرستان بایکی ازدبیرامون داشتیم درموردسرگذشت دخترای فراری که معلممون همش میگفت این دختراهمشون به فسادکشیده میشن حرف میزدیم که من ودوستم لاف اومدیم که ماباچندتا ازهمین دخترا توی پارک آشناشدیم ولی هیچ کدومشون به فسادکشیده نشده بودن وزندگی خیلی خوبی داشتن...که بعداززدن این حرف معلممون روبه منودوستم کردوگفت باشه اگه به حرف اونااعتماددارین یه باردیگه بریدپیداشون کنید و اززندگی که قبل ازفارداشتن سوال کنیدبعدم زندگیشون روبرام بنویسید وبیارید توی کلاس بخونید...من ودوستمم که حسابی ضایع شده بودم به
تته..پته...افتاده بودیم روبه معلممون گفتیم بااااشه چچشم خانوم.....توی راه برگشت به خونه بادوستم داشتیم به ضایع شدن خودمون میخندیدم که یهم معلممون جلومون سبزشدوگفت بچه هایادتون نره هاهفته آینده شنبه که باهم کلاس داریم زندگی دختراروبیاریدماهم گفتیم باشه...بعدازرفتن معلممون به جای خندیدن داشتیم گریه میکردیم که یهویه ماشین جلوپامون ترمزکرد...واااااااای من ودوستم که ازترس داشتیم سکته رومیزدیم...داشتیم خودمونوآماده پابه فرارکردن میکردیم که یهوراننده ماشین اومدپایین تابه راننده نگاه کردم....فک میکنیدکی بود....دااااداااااشم بود منومیگی داشتم اون لحظه ازخنده میمیردم ....هیچی دیگه وقتی موضوع دخترای فراری روباداداشم مطرح کردم داداشم گفت خواهریکی ازدوستای دوستش ....نسبت خانوادگی ودوستی روداشتین....توی یه مرکزکارمیکنه که به همین دخترای فراری مشاوره میدن وبعضی هاشون هم شب روتوی همون مرکزمیگذرونن منم باکلی التماس داداشم روراضی کردم که به دوستش زنگ بزنه که اونم به دوستش زنگ بزنه ودوست دوست داداشم به خواهرش زنگ بزنه....واقعاخودمم سرگیجه گرفتم شماکه حق دارین.... وباهاش هماهنگ کنه منوداداشم بریم باچندتاازهمون دختراحرف بزنیم....خلاصه روزبعدازاون روزمنوداداشم رفتیم به اون مرکز وباچندتاشون حرف زدیم منم که توی اون روزاهم داشتم برای سال آخردرس میخوندم همم که کنکورداشتم فقط سرگذشت یکیشون رونوشتم هفته بعدشم به معلمم گفتم که فقط یکی ازاوناحاضرشدزندگیش روبرام تعریف کنه خلاصه به هرترفندوکلکی بودمعلمم روپیچوندم......بعدازاون اتفاق(داییم رومیگم)شروع کردم به نوشتن همون چیزایی که ازهمون دخترایادم بودیابعضی اوقات تدوین وصداگذاری ومیکس ومونتاژچندتافیلم عروسی روانجام میدادم یااینکه ازعکسایی که ازدوستام داشتم فتوشاپ کارمیکردم یاکلی کارهای دیگه بعدازاون دیگه زیادی خسته شده بود دوتاراه بیشترنداشتم یاباید میرفتم پیش دخترعموم که بهترین همدم ومهربونترین دوست وفامیلم بود...یااینکه یه بلیط پیدامیکردم واسه رفتن ودیدن تنها عشق وزندگیم یعنی.......(خودم خیلی خوب میدونم کیه ...خودشم خوب میدونه کیه...)وزارزارگریستن مقع دیدنش وکلی دردودل که بایدبراش میکردم حیف که خیلی وقت نداشت چون موقع سربازی رفتنش بود...چندماه کامل که ازهم دوربودیم...بعداز3ماه ونیم فقط دوبارصداشوشنیدم که اونم مرخصی ساعتی گرفته بود..چه جوریش رونمیدونم....ولی ازپادگان زده بودبیرون وبهم تلفن کرده بودوتمام وقت حرف زدن 10دقیقه بود...من وعشقم که نمیتونستیم کمتراز45دقیقه که اونم هرروز بایدباهم حرف میزدیم حالاتمام وقت حرف زدنمون شده بود10دقیقه اونم بعداز3ماه ونیم...بایدمیدیدمش به هرقیمتی شده بود....(چون بیشتربه خاطراون(منظورم عشقمه)ازخودکشی منصرف شدم چون واقعادوسش داشتم وبه این جمله هم بدجوری اعتقاد داشتم که میگن وقتی اززندگی سیرشدی وخواستی زندگی روازخودت بگیری به این فکرکن که شایدبرای کسی همه زندگی باشی...همه زندگی...)دیگه ازاین زندگی نکبتی خسته شدم یه زندگی....زندگی که نه به لجن زاربیشترمیخوره...یه زندگی که ازلجن زاری که دخترای فراری توش دست وپامیزنن بدتربود....یه زندگی نکبتی به تمام معنا........
اگه خواستین بگیدبقیه ماجراروهم براتون میزارم که بخونیدببینیدچی شد...
..........
.........
........
.......
......
.....
....
...
..
.
راستی حرف دلتون رودرباره ی نقش اصلی داستان که کاملاهم واقعی بودبه عنوان نظربزاریدچون مطمئن مطمئنم که سرمیزنه ومیخونه امکان این هم وجود داره که براتون نظربزاره شایدهم نذاره
.
..
...
....
.....
......
.......
........
.........
..........
چون به خواست خودش این مطلب روگذاشتم وگفت که حتماسرمیزنه ونظراتتون رومیخونه راستی گفت بهتون بگم اگه راه حلی براش دارید هم بگیدشایدبه دردش خورد
..........
.........
........
.......
......
.....
....
...
..
.
بچه خواهش میکنم نظربزارید شایدبانظراتتون وامیدی که به اون طرف میدیدبتونیدیه دوست که نمیشه گفت چون باهاش آشناییت کاملی نداریدیه هموطن...یه جوااااااان عین من.....عین ما...عین تموم جووونااایی که دارن تواین مملکت زندگی میکنن ..شایدبتونیدبااین نظراتتون اون روبه زندگی دلگرم کنیدوجونش رونجات بدید....
.
..
...
....
.....
......
.......
........
.........
..........
نظریادتون نره بچه هااااااااااااااااا
..........
.........
........
.......
......
.....
....
...
..
.
واقعاچراسرگذشت بعضی ازمااینجوری نوشته شده البته شایدهم اینجوری نوشته نشده باشه ومااااخودمون مقصرباشیم وخودمون تمام این اتفاقات روبه وجودآورده باشیم نمیدونم ولی بازم نظریادتون نره
 


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه

یک شنبه 30 مهر 1391برچسب:سرگذشت,زندگي,نحس,نكبت,داداش,آبجي,

|
 


نفس نفسم نفستوخیلی میخواد اگه نفست نفسمونخوادنفسم برای نفست بندمیاد پس نفستو بانفسم یکی کن نفسم
ALI-ZIYA@MIHANMAIL.IR

طنز
طنز برای پسرها
طنز برای دخترا
داستان
احساسی
معمولی
خنده دار
حرفای مدیروبلاگ
کمک
ا......ش.....ک......

 

 


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دلشکسته گان عشق و آدرس delshekasteganeshgh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.

مطمئن باش ازتبادل لینک باما پشیمون نمیشی





چت|چت روم ققنوس چت
چت روم | اول چت | ققنوس چت | باران چت | الکسا چت | ناز چت
√تـــــــڪ ستاره ـڪوتـڪ√
اس ام اس
مشاوره دوستانه
رویتا
-18
خود اشتغالی
باحال ترین هاااا
عشـــــــق و جنــــــــون
شازده کوچولو
ردیاب خودرو

 

هفته چهارم دی 1394
هفته سوم بهمن 1394
هفته چهارم بهمن 1393
هفته سوم بهمن 1393
هفته سوم دی 1393
هفته دوم دی 1392
هفته چهارم بهمن 1392
هفته چهارم بهمن 1391
هفته سوم بهمن 1391
هفته دوم دی 1391
هفته دوم دی 1391
هفته چهارم بهمن 1391
هفته سوم بهمن 1391
هفته چهارم بهمن 1391
هفته چهارم بهمن 1391
هفته دوم بهمن 1391
هفته دوم دی 1391
هفته چهارم بهمن 1391
هفته سوم بهمن 1391
هفته اول بهمن 1391
هفته دوم دی 1391
هفته چهارم بهمن 1391
هفته سوم بهمن 1391
هفته دوم بهمن 1391
هفته اول بهمن 1391
هفته سوم دی 1391
هفته دوم دی 1391
هفته چهارم بهمن 1391
هفته دوم بهمن 1391
هفته اول بهمن 1391
هفته چهارم دی 1391
هفته سوم دی 1391
هفته دوم دی 1391
هفته چهارم بهمن 1391
هفته دوم دی 1391
هفته سوم بهمن 1391
هفته دوم دی 1391

 

کودکان محک
baray to
haaaaaavaaaa
s.................a
بــــآرآنِـــ میبآرد
s....a....m.....a.....n
به افتخار پسری که هنوز خوب مونده
آهای دخــــتــــر خــــانــــوم!!
روزگـــــــــــــار
ع...ا...ش...ق...ا...ن...ه..
حــــــــــــــــــــیــــــــــفــــــــــــ
سکوتــــــــــــــ
جراحتــــــــــ
ایــــــنــــــــــــمـــــــــــــ وبــــــــــلـ
شکلک کامنت گذاری
font ziba saz

 

کلبه کده یک ایرانی
handsome boy
خرید عینک
درج آگهی رایگان در سایت بازارها ( گوگل رنک 5 )
عینک آفتابی مارک
دخـــــتـــــردلــــ شــکــســـتــــهـــ
خرید ساعت مردانه
ساعت مچی کاسیو
خرید عینک آفتابی
خرید عینک آفتابی
بازی
خیانت
صدای عشق
قالبهای عاشقانه و احساسی بلاگفا
روزگارفری
باشگاه هم اندیشان
فرش سپید
شیش تاییا
موبايل||پيشواز||
چت بلاگ
جدیدترین و بهترین و به روز ترین سایتهای موزیک ایران
مشاوره دوستانه
♫ ♪کد موزیک برای وبلاگ♪ ♫
yOu caN"t C me
پاتوق دخترا(ستایش)
تیم گهردورودنگین البرز
کلبــــــه تنهــــایی!!!
الهی که یه آب خوش از توگلوت پایین نره
عشق ممنوع
::::دفتر عشق::::
شعر و متن و عکس عاشقانه برای شما عاشقان
عاشق ماشقی ممنوع
manu hame chiiim
نگاه خاموش
وبلاگ يك پسر تنها
☂ فیسبوک آبی ツ
خاطرات عروسک کوچولو
خط خطی های یه دخترروانی
تاپ ترین وبلاگ کره ای
تنهاترین تنها
خاطره عشق
رها
ارغوان
پا نوشته هاي من
امروز فردا و رویاهای یه دختر ایرانی...
پسردلتنگ
وبلاگ گپ وسرگرمی
علی عبدالمالکی
بیاین باهم بریم کره
بزرگترین وبلاگ دنـــیــای کـــره ای ها
دانلود فیلم آهنگ بازی برنامه+عکس
نفس خاموش
امید خیالات من
♥| عــــشــــق اول |♥
آلترا شاپ
شماره دختروپسر
خلوتگاه من
کرج دانلود
hamechidownload
سایه سکوت
NARAKA
بزرگترین دیتابیس چت ایرانیان
(لوس چت)loos chat
چت سیتی
یاس تنها
سلنا بلاگ و دیزنی
چت روم آوازچت آوازچت
پسران زیبا
۩۞۩ پسر بندری ۩۞۩
وبلاگ شخصی امیررضابهاروند
بیا شبیه همان کودکی نفس بکشیم
اشـــک پنهـــــان(امیرحسین)
اشـــک پنهـــــان(امیرحسین)
اشـــک پنهـــــان
تنهاترین عشق روزگار
All It
✿✿✿علم روزدنیا✿✿✿
طرفداران بارسلونا
عشق کلاسیک
وبلاگ هواداران(پرسپولیس)
حمل ماینر از چین به ایران
حمل از چین
پاسور طلا
الوقلیون

 

RSS 2.0

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 4
بازدید هفته : 116
بازدید ماه : 528
بازدید کل : 79771
تعداد مطالب : 261
تعداد نظرات : 146
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


صدای عشق
دریافت کد خداحافظی

ye mahe asemooni

.

کد متحرک کردن عنوان وب

تماس با ما

تعبیر خواب آنلاین



هواداران استقلال



..
دریافت کد قفل کلیک راست
دریافت کد قلب دنبال موس

<-PollName->

<-PollItems->

دریافت همین آهنگ


گروه آوات