کاش می شد سکوت غریبانه ی گنجشک های افسرده را معنا کرد...کاش می شد فریاد مظلومانه نیلوفر های مرداب را شنید... کاش می شد اندیشه و احساسم را به دست پیچکی بسپارم تا به هر کجا که می خواهند سر بکشند.... از تکرار ناقص خاطره ها , از تلاش بیهوده برای رفتن و نرسیدن مثل دو خط موازی خستم...
چقدر دلم گرفته از دار دنیا ، یه خدا داریم که اونم مارو پاک مارو فراموش کرده نمی گه یه دلبری اون پایین پایین ها داریم که هر روز داره صدام می زنه می دونم اون صدامو می شنوه داره جوابم رو می ده این منم که نمی تونم صداش رو بشنوم ولی اون قدر صداش می کنم که بتونم صداشو بشنوم که بهم بگه هنوز واسش عزیزم مثل اون موقع ها
مسابقه وبلاگ برتر ماه
نظرات شما عزیزان:
مهدی
ساعت10:51---23 مرداد 1391
بــــــآور کـنּ ، خیلي حرفــــ استـ !!!
وفــآدار دستـهآیت بـاشم،
کـهـ یکـبار همـ لمســشآن نکــرده ام پاسخ:misi doooooost khoooooobam
sami
ساعت10:08---23 مرداد 1391
salam dooste aziz.web qashani dari khoshhal misham tabadol link konim
naraka
www.naraka.loxblog.com پاسخ:hatman dooooost khobam miyam soraghet bazam misi az in ke behem sar zadi
|